یه تراژدی بی نظیر از حال الانم بازگشت به دوران مجردیمه...
الان ک نیت چله کردم انگار یه دختر دبیرستانی شدم و از اون خنده دار تر ک نمیدونم چرا ب طرز خیلی جالبی حس میکنم یک سال شوهر داری کردم خیر سرم الان میتونم مجرد باشم
کلا چله داره خیلی خوش میگذره
همینجور پیش برم شاید کلا پشیمون شدم ک زن سید بشم
چقد دلتنگ حال و هوای وبم بودم...
+ و کی میتونه انکار کنه حضور آ سد محمدو تو هوای اتاقم؟
+ لذت بردنم از اینجای وبمه ک حدودا ی سال پیش حال و هوام اینطوری بود و یه آقایی رو دعوا میکردم ک هوی نیا وبم (مبادا عاشق بشم) بی خبر از اینک عشق خیلی یاغی تر از اونه ک گردن ب قوانین بذاره....
حال ی سال پیشمو دارم و چقدر شیرینه تموم خاطرات یکساله ای ک اینجا ثبت نشد...
ممنون خدا ممنون ک وقتی خاستی شبا بذاریم تو بغل ی نفر دیگ تا ب جای تو برام لالایی بگه... بهترین مرد دنیا رو انتخاب کردی متفاوت ترین لبها و نگاه دنیا رو بهم دادی...مرسی ک میدونستی من از بغل واحد فقط ب بغل واحد میرم و بس!
مرسی ک میدونستی بغل تو رو فقط با بغل یه چیزی شبیه تو عوض میکنم...
مرسی ک همه چی تمومه مرسی ک تکه مرد آرزوهام...
مرسی خدای یک سال پیش و سالهای پیش و خدای هر لحظه...مرسی.
قرارمون......برچسب : نویسنده : 7ii-elv-omin9 بازدید : 124