عشق از اول تو بود

ساخت وبلاگ

سلام

امروز شیفتم ظهر بود تا یک خابیدم

یک بیدار شدم هول هول اتاقا رو جارو زدم ناهار ماکارانی با ته دیگ سیب زمینی درست کردم و لباسامو پوشیدم موقع رفتن کولر و چراغا رو زدم و...

محمد عصر ساعت ۶ بهم ز زد که زیر غذا رو خ کنم؟

دهنم وا موند

مگ روشنه؟؟؟

خلاصه فاتحشو خوندم که گفت هیچی نشده فقط یکم قهوه ای شده خرلب نشده

خلاصه خیلی خدا رو شکر کردم اومدم خونه دیدم عشق اول محمد بوده بعد دست و پا در آورده

کل قابلمه سوخته بود و محمد برا اینکه ناراحت نشم سر کار بهم اونطوری گفت

طفلی خسته و گرسنه مونده بود

شام املت زدم با سیر

لعنتی با اون همه خستگیه من و خودش هوس سکس کرده در حالی که دیشب سکس داشتیم...

پا ندادم گفتم شیر موز بگیرم بعدش...

به بهانه ماساژ اومد پشتم و قشششنگ که رفته بودم تو حس... تف زد انقددددر عصبی شدم که نگو

اولا بی اجازه

دوما تازه سیر خورده بودیییییی

هیچی دیگ شیر موز کنسل شد

سکس کنسل شد و خیلی زود خابیدم الان بیدار شدم دیدم طفل معصوم خابه

فردا که از سر کار بیاد میترکونم براش.❤


قرارمون......
ما را در سایت قرارمون... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7ii-elv-omin9 بازدید : 150 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 2:18