کنار تو درگیر آرامشم...

ساخت وبلاگ

دیروز بهم میگفت بهم بی توجه شدی

یه جورایی هم حق داشت قرار بود من برم دنبالش سر کار برا همین کرایه نبرد دنبال خودش... تقریبا یه ساعت پیاده روی کرد تا برسه خونه!

دم بر نیاورد فقط بوسه و بغل و استایلای بچگانه

بعدشم که با ماما رفتم برا عروسی معصوم پارچه بخرم طفلک معصوم به رسم همیشه جلو در ایستاد که تا سر کوچه با دست و بوسه همو بدرقه کنیم که اونم نشد یعنی عجله ای رفتم بر نگشتم پشتمو نگا کنم... میگفت تا سر کوچه من نگات کردم و دست تکون دادم با لبخند... ولی بر نگشتی نگام کنی پیش خودش کم آورده بود

و از این قبیل بی توجهی های خر که وااااقعا منتطرم تا یه سوپرایز درست و حسابی بکنمش...

امروز یه برنامه سکس درجه یک ریخته بودم که چون پریود بودم پا نداد دکتره خرم گفته کیست میگیرم اینم بی خیال شده تو این دوره...با اینکه چند بار حسسسابی تحریک شد خود خوری کرد و در نهایت افتاد به دام

توله سگ اومده رو شکمم به من میگه میدونم چرا قهری تو منو میخای بیا بو کن گردنمو حالت بهتر میشه

اره محمدم حالم بهتر میشه❤

همین چند روزه از خجالتش در میام...

عالیجناب عشق من هنوووووز یادمه شب اول پریودیم وقتی خاب بودم ظرفای ناهار و شام رو شستی... یادمه چن روز بعدش ظرفای غذای سر کارتو شستی...

یادم میمونه که چقدررررر سخت مقاومت کردی که تو پریودیم سکس نداشته باشیم... اینا رو یادم میمونه


*

امروز صبح که کفشای سیدو واکس میزدم با خودم فکر کردم چقد خوب میشد یه پولی پس انداز کنم واسش یه جفت کفش بخرم کفشاش تقریبا دیگ به درد نمیخوره...

سی تومن همین روز اولی کنار گذاشتم...

خدا کنه بشه تا هفته دیگه یه جفت کفش تازه پشت در خونه باشه...

قرارمون......
ما را در سایت قرارمون... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7ii-elv-omin9 بازدید : 182 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 2:18