به سامان می رسیم انگار

ساخت وبلاگ

اینجا کلیک


اگه بشه از دخالت های احمقانه و عهد قجری پدر و مادرهامون چشم بپوشیم و در واقع درست تر مطرح کنم

بعد از ازدواج محو بشن از خاطرمون و خاطراتمون.

منو محمد با هم کنار میایم.

نه از اون کنارا...

کنار عاشقانه!

اوضاعم هنوز نابسامانه اما انگار یه اتفاقایی داره میفته...

یه چیزایی که امیدوارم میکنه به اینکه تو دنیا هیچ کس جز من و محمد وجود نداره.

یه خبر بد دارم یه خبر خوب

خبر بد اینکه مامان قرصامو برداشته و من امروز تا این لحظه قرص نخوردم و خبر خوب اینکه من قرص نخوردم و هنوز پاچه کسی رو نگرفتم تا این لحظه حداقل.

خدایا آرامش بده به دلهایی که یک عمر به وعده آرامش بعد از طوفانت زنده موندن.

به دل من

به دل محمد

آمین

میرم غسل کنم

غسل گوه خوردم دیگه تکرار نمیشه

اینجوریه که میری حمام زیر آب داغ تا دلت خاست گریه میکنی و خودتو بغل میگیری بعد میگی نیت غسل گوه خوردم دیگه تکرار نمیشه میکنی بقیشم مراحلش مثل غسل جنابته فرق نداره.

فبلم رگ خواب چقدر بهم نزدیک بود دومین فیلمی بود که تو شرایطی دیدم که بهم نزدیک می زد!

اولیش راه های نرفته ملی بود که در واقع به عنوان اولین سینمای عمرم با سید رفتم دیدم همون اولای عقد و تا صبح تو بغلش گریه کردم در حالی که نازم میکرد میگفت من هیچوقت نمیزنمت من شوهر ملی نیستم...

رگ خواب هم با بازی لیلا حاتمی کیا (که البته عشقمه) و بازیگر مقابلش کامران خیلی میخورد به وضعیت این سه چهار روز منو سید.

حرفی نیست تمام.

قرارمون......
ما را در سایت قرارمون... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7ii-elv-omin9 بازدید : 159 تاريخ : دوشنبه 7 خرداد 1397 ساعت: 9:02