قرارمون...

متن مرتبط با «بخند و معجزه کن» در سایت قرارمون... نوشته شده است

نخست وزیر اقلیم کردستان هم خورده

  • خیلی وقته نمینویسم دوباره شروع شد قرار بود تو کاغذ بنویسم ولی واقعا نشد خیلی سعی کردم نشد اما تو این یه سال چیا گذشت؟ سردفتری قبول نشدم تو مسابقه برنده باش شرکت کردیم ولی ب حد نصاب نرسیدیم سید استعفا دادو با بورس جهانی آشنا شد من معلم زبان شدم یه بند انگشتم تو سبزی خوردکنی قطع شد به سمنان اثاث کشی کردیم سید دوباره استخدام شد میخام برای آزمون فرهنگیان سال آینده شرکت کنم , ...ادامه مطلب

  • حواسم هس

  • از وقتی انگشتم قطع شد در واقع از ۱۹ اسفند ۹۷ سید کمی عوض شد شایدم خیلی عوض شد و فقط گذاشت من متوجه کمی از اون خیلی بشم... عید فطر رفته بودیم کاشان حواسش نبود سر سفره به من غذا تعارف کنه  واسم یه جشن ت, ...ادامه مطلب

  • حس خوب ضد حال- قسمت اول

  • امروز بالاخره امتحانای احمد کمی سبک تر شده بود بهش گفتم بعد از مدرسه تا شب بره استراحت شبو بیاد خونه ما تا منم کمی به امور عقب افتاده این یه هفته برسم... خلاصه تصمیم گرفتم شام پای سیب زمینی درست کنم ک, ...ادامه مطلب

  • کنار تو درگیر آرامشم...

  • دیروز بهم میگفت بهم بی توجه شدی یه جورایی هم حق داشت قرار بود من برم دنبالش سر کار برا همین کرایه نبرد دنبال خودش... تقریبا یه ساعت پیاده روی کرد تا برسه خونه! دم بر نیاورد فقط بوسه و بغل و استایلای ب, ...ادامه مطلب

  • من با تو خوشم

  • سلااااام امروز اولین جلسه رو رفتم یه موسسه زبان استخدام شدم از ماه ششم بیمه دارم و کلا ۶ ساعت در روزه.  ای خووووبه ولی ناراحت همه دقایقی هستم که از سید دورم... تقریبا ۲ یا ۳ ساعت اومده رو ساعات ددری ق, ...ادامه مطلب

  • عشق از اول تو بود

  • سلام امروز شیفتم ظهر بود تا یک خابیدم یک بیدار شدم هول هول اتاقا رو جارو زدم ناهار ماکارانی با ته دیگ سیب زمینی درست کردم و لباسامو پوشیدم موقع رفتن کولر و چراغا رو زدم و... محمد عصر ساعت ۶ بهم ز زد ک, ...ادامه مطلب

  • ای حال نامعلوم

  • هوس شیرینی کردم... خوب که متمرکز میشم میبینم هوس شیرینی نیست انگار میخوام بهانه ای داشته باشم واسه ناز کردن برای محمد... واسه اینکه ببینم براش مهمم هنوز؟ دیشب میگفت تو خیلی از موارد زنم نیستی دختر کوچ, ...ادامه مطلب

  • اینم شب سوم

  • محمد که اومد دیگه گریه نداشتم... گریه هام تموم شده بودن حالم خیلی بهتر بود... شب بعد از اینکه بیشتر با هم بودیم اسپاسم عضلانی کردم و هنوز هم درست نمیتونم راه برم... خیلی ناگهانی بود تو ۴ ثانیه. نفس نم, ...ادامه مطلب

  • پریشون تر از این راه نداره

  • خاب دیدم محمد با تقریبا ده تا دختر اومده تو خونه و میگه اینا همه زنای من هستن چقدر درد کشیدم تو خاب میگفت تو رو از همه بیشتر دوست دارم چون تو قدیمی تر هستی... چند روزی بودم تو اون خونه (نمیدونم چرا) س, ...ادامه مطلب

  • دلم بوس و بغل میخاد

  • امشبم از کل شب فقط ۲ ساعت مال من بود مثل خیلی شبای دیگ از وقتی دارم برای سردفتری میخونم... ساعت ۱۱ رسید خونه لباساشو پوشیده بودم و ریش و سبیل و شکم مصنوعی و جای بخیه... موهامو زدم مث او جابخیه داشته ب, ...ادامه مطلب

  • اون منه دیگه، اون اوی دیگه...

  • ماجرا از روزی شرو شد ک به مناسبت بیست و سومین ماهگرد آشناییمون رفتم محل کار سید... داخل نرفتم چون گفتم شاید بعدا براش دست بگیرن ک زنت میاد دنبالت و ال و بل... در واقع از ترس بدبختی بعد از هر شهرت! قرا, ...ادامه مطلب

  • بیدار شو پسر

  • از وقتی گفته اونم حالش بده حس میکنم از آغوش شیطون پایین نمیام وقتی پرسیدم کجا میخابی گفت تو تراس خیلی دلم خاست بگم نه لعنتی نه اونجا نه بیا کنار من رو تخت امن تره... در تراس بازه شیطون فریاد میزنه گوش, ...ادامه مطلب

  • هنوزم هستم

  • یه صبح دیگه شروع شد من اصلا نمیدونم که چرا بیدار میشم هر روز مگ من خاستم آخه!!!!!!!!!!!! کی چیزیک من خاستم شد ک این بار دومش باشه! اجباری هستم... هستم.., ...ادامه مطلب

  • چو تخته پاره بر موج............

  • امروز برای بار چهل و چندم فبلم رگ خواب رو دیدم...یعنی دارم میبینم الانشم... قرص آرامبخش ندارم مامان ریخته دور... ولی قرصای قلبمو دو برابر خوردم... محمد که نیست هوا نیست... اینو دو روزه کشف کردم....محمد نفس نیست.هواست. یه چیزی فرا تر از نفس بزرگ تر از نفس میخوام بمیرم روزی رو که نباشه... انگار خدا... خاستم بگم خدا خلقم کرد تا یه روزی برسم به جایی که باور کنم , ...ادامه مطلب

  • الا ای آهوی وحشی

  • کلیک دیروز رفتم گوشواره رو دادم طلافروشی... سیصد تومن ازم گرفت.گفتم امانت باشه تا 4 شنبه میام تسویه میکنم... نمیدونم چه اتفاقی قرارهبیفته و چه پولی قراره به دستم برسه برای تسویه و پس گرفتنش! با پولش میخواستم برم برای تولد محمد یه کادوی خوب بگیرم و بدهیمون به خیاطی رو بدم و یه مقدار پارچه بخرم. این کارا رو که کردم یه چیزی حدود 100 تومن موند که با اونم یه شال , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها