قرارمون...

ساخت وبلاگ

خیلی وقته نمینویسم

دوباره شروع شد

قرار بود تو کاغذ بنویسم ولی واقعا نشد خیلی سعی کردم نشد

اما تو این یه سال چیا گذشت؟

سردفتری قبول نشدم

تو مسابقه برنده باش شرکت کردیم ولی ب حد نصاب نرسیدیم

سید استعفا دادو با بورس جهانی آشنا شد

من معلم زبان شدم

یه بند انگشتم تو سبزی خوردکنی قطع شد

به سمنان اثاث کشی کردیم

سید دوباره استخدام شد

میخام برای آزمون فرهنگیان سال آینده شرکت کنم


قرارمون......
ما را در سایت قرارمون... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7ii-elv-omin9 بازدید : 162 تاريخ : چهارشنبه 27 مرداد 1400 ساعت: 23:19

از وقتی انگشتم قطع شد در واقع از ۱۹ اسفند ۹۷ سید کمی عوض شد شایدم خیلی عوض شد و فقط گذاشت من متوجه کمی از اون خیلی بشم... عید فطر رفته بودیم کاشان حواسش نبود سر سفره به من غذا تعارف کنه  واسم یه جشن ت قرارمون......ادامه مطلب
ما را در سایت قرارمون... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7ii-elv-omin9 بازدید : 187 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 2:18

رفتم از یخچال بستنی شیری برداشتم هرچی من عاشق این بستنی ام سید از بوشم متنفره... به وسطاش که رسیدم سید با اسپیکر آهنگ گلی رو پلی کرد کلا این آهنگو خیلی دوس داره منم دوست دارم نه خیلی معمولی چون دیگ خی قرارمون......ادامه مطلب
ما را در سایت قرارمون... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7ii-elv-omin9 بازدید : 140 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 2:18

امروز بالاخره امتحانای احمد کمی سبک تر شده بود بهش گفتم بعد از مدرسه تا شب بره استراحت شبو بیاد خونه ما تا منم کمی به امور عقب افتاده این یه هفته برسم... خلاصه تصمیم گرفتم شام پای سیب زمینی درست کنم ک قرارمون......ادامه مطلب
ما را در سایت قرارمون... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7ii-elv-omin9 بازدید : 163 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 2:18

دیروز بهم میگفت بهم بی توجه شدی یه جورایی هم حق داشت قرار بود من برم دنبالش سر کار برا همین کرایه نبرد دنبال خودش... تقریبا یه ساعت پیاده روی کرد تا برسه خونه! دم بر نیاورد فقط بوسه و بغل و استایلای ب قرارمون......ادامه مطلب
ما را در سایت قرارمون... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7ii-elv-omin9 بازدید : 181 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 2:18

سلااااام امروز اولین جلسه رو رفتم یه موسسه زبان استخدام شدم از ماه ششم بیمه دارم و کلا ۶ ساعت در روزه.  ای خووووبه ولی ناراحت همه دقایقی هستم که از سید دورم... تقریبا ۲ یا ۳ ساعت اومده رو ساعات ددری ق قرارمون......ادامه مطلب
ما را در سایت قرارمون... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7ii-elv-omin9 بازدید : 145 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 2:18

سلام امروز شیفتم ظهر بود تا یک خابیدم یک بیدار شدم هول هول اتاقا رو جارو زدم ناهار ماکارانی با ته دیگ سیب زمینی درست کردم و لباسامو پوشیدم موقع رفتن کولر و چراغا رو زدم و... محمد عصر ساعت ۶ بهم ز زد ک قرارمون......ادامه مطلب
ما را در سایت قرارمون... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7ii-elv-omin9 بازدید : 149 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 2:18

امشب بعد از گذشت نزدیک به یه سال هیچ ادعایی نسبت به شناخت محمد ندارم هیچ ادعایی نسبت به خاهرم برادرم پدرم مادرم وهیچ انسانی ندارم امشب اگر مرگم رسد دردی ندارم...... یا ترسی ندارم...نمیدونم والا امشب ب قرارمون......ادامه مطلب
ما را در سایت قرارمون... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7ii-elv-omin9 بازدید : 149 تاريخ : جمعه 17 اسفند 1397 ساعت: 23:28

کنارم خابش برده...

نمیتونم بخابم وقتی جمله اخرش اینه: آره راس گفتی!!!!

بیدارش میکنم ک بوس شب به خیرمو بگیرم چقدرررر هنوز دوستت ندارم چقدررر


شب به خیر 

قرارمون......
ما را در سایت قرارمون... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7ii-elv-omin9 بازدید : 211 تاريخ : جمعه 17 اسفند 1397 ساعت: 23:28

هوس شیرینی کردم... خوب که متمرکز میشم میبینم هوس شیرینی نیست انگار میخوام بهانه ای داشته باشم واسه ناز کردن برای محمد... واسه اینکه ببینم براش مهمم هنوز؟ دیشب میگفت تو خیلی از موارد زنم نیستی دختر کوچ قرارمون......ادامه مطلب
ما را در سایت قرارمون... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7ii-elv-omin9 بازدید : 161 تاريخ : چهارشنبه 30 آبان 1397 ساعت: 1:37