قرارمون...

متن مرتبط با «سری اول دکتر هو» در سایت قرارمون... نوشته شده است

حس خوب ضد حال- قسمت اول

  • امروز بالاخره امتحانای احمد کمی سبک تر شده بود بهش گفتم بعد از مدرسه تا شب بره استراحت شبو بیاد خونه ما تا منم کمی به امور عقب افتاده این یه هفته برسم... خلاصه تصمیم گرفتم شام پای سیب زمینی درست کنم ک, ...ادامه مطلب

  • عشق از اول تو بود

  • سلام امروز شیفتم ظهر بود تا یک خابیدم یک بیدار شدم هول هول اتاقا رو جارو زدم ناهار ماکارانی با ته دیگ سیب زمینی درست کردم و لباسامو پوشیدم موقع رفتن کولر و چراغا رو زدم و... محمد عصر ساعت ۶ بهم ز زد ک, ...ادامه مطلب

  • الا ای آهوی وحشی

  • کلیک دیروز رفتم گوشواره رو دادم طلافروشی... سیصد تومن ازم گرفت.گفتم امانت باشه تا 4 شنبه میام تسویه میکنم... نمیدونم چه اتفاقی قرارهبیفته و چه پولی قراره به دستم برسه برای تسویه و پس گرفتنش! با پولش میخواستم برم برای تولد محمد یه کادوی خوب بگیرم و بدهیمون به خیاطی رو بدم و یه مقدار پارچه بخرم. این کارا رو که کردم یه چیزی حدود 100 تومن موند که با اونم یه شال , ...ادامه مطلب

  • خاستگاری - پرده اول

  • بالاخره بعد از 11 ماه و تقریبا 15 روز انتظار و به تعبیر زیباتر صبر، فردا دو شنبه ساعت 19 مادر سید محمد تماس میگیره با مادرم...اون ختم و اون چله ها رو یادتونه؟هیچ چله ای تا تهش نرفت...و هیچ ختم قرانی هم تا این لحظه حداقل از جانب من که صورت نگرفته و میدونم متقابله یعنی برای سید هم تموم نشده...چله ها, ...ادامه مطلب

  • پشت پرده خاستگاری - قسمت اول

  • امروز آقازاده که مشاجره منو مامان رو سر طاهری و سید محمد جانم ناظر بود اومد تو اتاقم دست گذاشته به کمرش نگام میکنه میگه : کوروش آسوده بخاب که دختران وطنت خود را به اعراب تقدیم میکنند!!! و یه دکلمه طولانی به همین ترتیب... برگشتم دمپاییمو پرت کنم سمتش در حین فرار میگه به خدا تو اگه زن سید محمد بشی من , ...ادامه مطلب

  • مثلا هوا سرد باشه...

  • امروز برا آقازاده یه عبای قهوه ای خریدم ب مناسبت اولین سالی ک روزه بش واجب شده... نمیدونه هنوز. وقتی تن کردم بی هوا دلم خاست ی جای سرد خابم ببره و سید محمد عبای خودشو بندازه روم.... ن برای اینک سید میندازه ن برای اینکه بعدش بغلم کنه فقط برای بوی تنش ک تو عبا پیچیده....و من عبا بیشتر ب خودم بچسبونم, ...ادامه مطلب

  • یه سری چیزا هس که باس گفته بشه :|

  • خیلیا فکر میکنن حالا ک ما داریم دعا میکنیم خدا فلان چیزو بهمون بده دیگ زشته ک بگیم در کنارش فلان چیز دیگه رم بده!یا مثلا میگن یه چیز کوچیک بخوایم ک حتما بده چون اگ خواستمون بزرگ باشه خدا سختش میشه نمیده!آخه آدمیزاد مگ خدا شعورش قد منو شماس؟ مگ خدا خس, ...ادامه مطلب

  • امید میپره قسمت اول

  • امروز برای امید با فرشته رفتیم خاستگاری. خاستگاریه خاستگاری ک نبود... دکتر دیشب یه دختری رو پیشنهاد داد اسمش زینب.ح بود. از همکلاسی های دبیرستانش بود ک الان ظاهرا حوزه درس میخونه... خلاصه امروز با فرشته رفتم حوزه ک شماره یا آدرسش, ...ادامه مطلب

  • اولین رزمایش آقا شاهین :)

  • چ درشت شده نسبت به اون روزایی ک میگفت تو ملکه باش من میشم شاهینت تا صدام بزنی پیشتم... از همین حالا چقد دلتنگشم برای روزایی ک نیستم بند کفشاشو گره بزنم و شال دور گردنشو ببندم... احمدم دوستت دارم عزیزم اونقدری ک گفتن نداره... خوب , ...ادامه مطلب

  • ولنتاین معمولی قسمت اول و آخر

  • + آ سد محمد عااااشق این عکس میشه خودم میدونممممم :-) و اما اندر حکایته ولنتاین محمدم کنارم نیستا... ولی چنان کنج کنجه قلبم سفت مستقر شده ک انگار از خودم ب من نزدیک تره... اولین ولنتاینی هست ک عشق محمد تو قلبم خونه کرده... الهی ش, ...ادامه مطلب

  • یه تولد صد در صد یهوئی :)

  • قرار بود تا ساعت 9 بشینم رو پاور کنفرانسای جمعه کار کنم بعدشم تا دیروقت بشینم مباحثو بخونم...همینجور داشتم کار میکردم ک یهوئی یادم اومدم کافی میکسام تموم شده به فرشته گفتم احمدو کلاس گذاشتی برا منم چند تا بسته کافی میکس بگیر تموم کردم...گفت خودت نمیای؟گفتم ن دیگ چند تا بسته ک قشون کشی نمیخاد کنفرانس دارم جمعه...گفت اگه تو میومدی میرفتیم شیرینی فروشی :)(میمیرم برا شیرینی)گفتم خو خیلی خب میام ولی فقط چادر سر میکنما با لباس خونه...گفت اگ تن کنی بهتره چون دکترم دانشگاس...یه سرم میرم دانشگاه او رم بیاریم...گفتم خو بااااشه...تا چادرمو سر کردم برق اتاقو زدم اذانو گ, ...ادامه مطلب

  • شام غریبان امسال تو اتاقم یهویی :|

  • اینم دو تا عکس از دو تا زاویه....وسط کار مقاله بلند شدم برم سرویس :| برگشتم از زاویه بالا (خو همش دراز کشیده بودم) دیدم اوه چ خبر شده اتاق کاره فرمانده...بعد همینجور ک تو چهارچوب در ایستاده بودم یه چی خیلی بنظرم جالب اومد :) اینی ک من تو یه محیط کاره زمینی تقریبا 9 متره تو 7-8 ساعت کاملا نا خودآگاه سه تا جای ثابت ساختم برا نشستنم ک اون جاها تو تصویر مشخصه! یعنی از پای لب تاپ به لای کتابا و از لای کتابا رو پتو...ییلاق قشلاقی میکنم واسه خودم موقع درس خوندن :)) جالبش اینجاس من دو وقت بشدت به نظافت اتاقم اهمیت میم اولی موقعیه ک میخام بخابم... از اون جایی که اتاق بنده همی, ...ادامه مطلب

  • سری اول

  • برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید ,سری اول خندوانه,سری اول شهرزاد,سری اول شب کوک,سری اول فوتبالیستها,سری اول آکادمی گوگوش,سری اول شام ایرانی,سری اول دکتر هو,سری اول h30,سری اول بفرمایید شام لندن,سری اول مسابقه رقص ...ادامه مطلب

  • سری دوم

  • برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید ,سری دوم شهرزاد,سری دوم استیج,سری دوم سریال عشق اجاره ای,سری دوم سریال قبول میکنم,سری دوم قبول میکنم,سری دوم سبد کالا,سری دوم سریال ستایش,سری دوم رالی ایرانی,سری دوم ستایش,سری دوم درحاشیه ...ادامه مطلب

  • سری سوم

  • برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید ,سری سوم شب کوک,سری سوم خندوانه,سری سوم سریال ستایش,سری سوم گوزل,سری سوم در حاشیه,سری سوم مسابقه فرمانده,سری سوم فوتبالیست ها,سری سوم فیلم divergent,سری سوم قبول میکنم,سری سوم فیلم گوزل ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها